| به نام خداوند جان و خرد |
|
کزین برتر اندیشه برنگذرد |
| خداوند نام و خداوند جای |
|
خداوند روزی ده رهنمای |
| خداوند کیهان و گردان سپهر |
|
فروزنده ماه و ناهید و مهر |
| ز نام و نشان و گمان برترست |
|
نگارندهٔ بر شده پیکرست |
| به بینندگان آفریننده را |
|
نبینی مرنجان دو بیننده را |
| نیابد بدو نیز اندیشه راه |
|
که او برتر از نام و از جایگاه |
| سخن هر چه زین گوهران بگذرد |
|
نیابد بدو راه جان و خرد |
| خرد گر سخن برگزیند همی |
|
همان را گزیند که بیند همی |
| ستودن نداند کس او را چو هست |
|
میان بندگی را ببایدت بست |
| خرد را و جان را همی سنجد اوی |
|
در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی |
| بدین آلت رای و جان و زبان |
|
ستود آفریننده را کی توان |
| به هستیش باید که خستو شوی |
|
ز گفتاربی کار یکسو شوی |
| پرستنده باشی و جوینده راه |
|
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه |
| توانا بود هر که دانا بود |
|
ز دانش دل پیر برنا بود |
| از این پرده برتر سخن گاه نیست |
|
ز هستی مر اندیشه را راه نیست |